پسری دختر زیبایی را دید شیفته اش شد.چند ساعتی توی خیابان قدم زدند که یکدفعه بنز گران قیمت جلوی پایشان ترمز کرد دختر به پسر گفت خوش گذشت ولی نمی تونم همیشه پیاده راه برم بای..بای.نشست توی ماشین و راننده بهش گفت خانم معذرت میخوام من راننده این آقا هستم لطفا پیاده شوید!!!!!!!
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت